مباحث فلاسفه اجتماعی نظیر اینگام در خصوص رمزارزها (کریپتوکارنسی) سابقه ای بیشتر از ظهور و بکارگیری خود رمزارز دارد. پرسش اصلی این فلاسفه این است که آیا رمزارزها پول هستند و اگر پاسخ مثبت است چه نگرشی از مکاتب اقتصادی سازگار با این مفهوم جدید است. به اعتقاد نگارندگان این مقاله رمزارزها پول هستند اما مکاتب فعلی اقتصاد پولی، توضیح دهندگی مطلوبی در این زمینه ندارند. همانطور که چارتالیسم و ظهور پول فیات، پایانی بر حکومت متالیسم و پول فلزی بود، رمزارز نیز پایانی است بر حکومت انحصاری دولت بر خلق پول. در این میان نظریه «پول به مثابه اعتبار» که ردپای آشکار آن در نگرش مرحوم علامه طباطبایی به مقوله پول به عنوان اعتبار مابعد الاجتماع که ذیل اصل ملک تعریف می شود، راهگشاست و توضیح دهندگی مناسبی در مورد پول بودن رمزارزها خواهد داشت. بنابراین اگر پول به مثابه اعتبار صرفا از کانال دولت و بانک مرکزی خلق نشود، بلکه بخش خصوصی با بکارگیری تکنولوژی های غیرمتمرکز بتواند پول خلق کند، با ناکارآمدی در سیاست گذاری پولی مواجه می شویم که این موضوع پیش تر توسط هایک مورد بحث قرار گرفته است. از این جهت سیاست گذاری اقتصادی در فضای دوقطبی شده ناگزیر به سهم تسهیم حق آقایی پول خواهد رفت.